در منطقه کوه کمرحاجی در شمال باختر بیرجند، عناصر ساختاری مانند ساخت دوپشته(Duplex)، ساخت بالارانده(Pop-Up)، ساخت پهنه سهگوش(Triangle Zone)، ساخت گلواره (Flower structure) ، چین و... وجود دارند. دوپشتههای منطقه، به موازات سیستم گسل شکرآب، روند خاوری ـ باختری دارند. گسل شکرآب یک گسل معکوس با مؤلفه چپگرد است که در جنوب منطقه مطالعاتی قرار دارد و جزو یکی از شاخههای انتهایی گسل نهبندان به شمار میآید. بر اساس تحلیل هندسی ـ جنبشی صورت گرفته، دوپشتههای منطقه از نوع ساختارهای دم اسبی (Horsetil structure) هستند که این ساختارها از پهلو بر روی همدیگر قرارگرفتهاند. در راستای عمود بر ساختارهای دم اسبی ساخت گلواره وجود دارد که باعث شده لایههای مرکزی دوپشتهها، مرتفعتر از لایههای کناری باشند. در منطقه، راندگی با جهت جابهجایی مخالف (Antithetic thrusts) حرکت راندگی اصلی دیده میشود. این راندگی، پس راندگی (Back Thrust) راندگی اصلی است. بلوک فرادیواره2 گسل، راندگی و پسراندگی آن، ساخت بالارانده موجود در منطقه می باشد. پسراندگی و راندگی جدیدتر نیز در منطقه مورد مطالعه تشکیل ساخت پهنه سهگوش را دادهاند. در دوپشتههای این منطقه پلکانها (Ramp) دارای سازوکار امتدادلغز چپگرد همراه بامؤلفه راندگی (Thrust) هستند. سکوهای(Flat) موجود در منطقه غیر افقی بوده و عمدتا سازوکار راندگی با مؤلفه چپگرد دارند. با توجه به سازوکار سکوها، جهت انتقال به سمت باختر است و از آنجا که جهت جوان شدن پلکانها بر روی فرادیواره پلکانهای پیشین است (به عبارتی جهت جوان شدن به سمت پسبوم (Hinterland) است)، تشکیل دوپشتهها از مدل break back پیروی میکند. از آنجا که مدل فیزیکی فهم بهتری از مدل تشکیل و ارتباط ساختارهای منطقه به ما نشان میدهد، از مدلسازی تجربی استفاده کردهایم. نتایج آزمایش نشان میدهد که یک ارتباط قوی بین هندسه سکو با هندسه ساختارهای موجود در منطقه وجود دارد. بر اساس تعیین فازهای تنش دیرین و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در منطقه، مانند چینخوردگیها و دوپشتهها مراحل دگرشکی مورد بررسی قرار گفت. بر این اساس دو مرحله دگرشکلی به دست آمد. در مرحله اول، محور تنش بیشینه به کمک درزهها ی مزدوج N42,00، درزههای کششی N40,07 و سطح محوری چینها N38,14 است. مقدار کوتاهشدگی به دست آمده در این مرحله از دگرشکلی 46/41 درصد است. در مرحله دوم دگرشکلی محور تنش بیشینه به کمک درزههای مزدوج N83,02، درزههای کششی N84,00 و راستای راندگیهای خاوری ـ باختری بر اساس تصاویر ماهوارهای N90E است. در این مرحله گسلهای امتدادلغز گسترش بیشتری داشتهاند. براساس بازگرداندن مقطع خاوری ـ باختری رسم شده بر روی دوپشتهها، مقدارکوتاهشدگی30/20 درصد و مقدار لغزش در امتداد سکو، 2640 متر به دست آمد. بر اساس تحلیل هندسی جنبشی صورت گرفته دوپشتهها در مرحله دوم دگرشکلی که با دگرشکلی پیشرونده همراه بوده است به وجود آمدهاند.
محاسبه مقادیر هندسی تاقدیس تنگو از جمله پارامتر شکل L، پارامتر نسبت اندازه (R)، کندی چین (b)، ضرایب فوریه و جایگاه آنها در نمودار مربوطه، نشان میدهد که تاقدیس تنگو نامتقارن و دارای شکل جناغی تا سینوسی میباشد. با توجه به متغیر هندسی تاقدیس تنگو به میزان 75/0 و قرارگیری تاقدیس تنگو در رده1A و همچنین موقعیت آن بر روی بلندای قدیمه هندیجان، این تاقدیس از نوع چینهای تحمیلی میباشد که شکلگیری آن بهطور مستقیم در اثر حرکت و بالاآمدگی در راستای گسل پی سنگی هندیجان میباشد. نتایج ما نشان میدهد که توپوگرافی ناهموار ایجاد شده در حوضه رسوبی در اثر فعالیت این گسل پی سنگی، عامل اصلی کاهش ضخامت در رسوبات کرتاسه پایینی تا ترشیاری میباشد. در شمال غرب خلیج فارس عملکرد گسل پی سنگی هندیجان در کنترل چینهشناسی منطقه به شکل ایجاد ناپیوستگی رسوبی در مرز بالایی سازند سروک و نبود چینهای در سازندهای ایلام و گورپی نقش اساسی را ایفا کرده است. چین خوردگی آرام در بازتابندههای لرزهنگاری ترشیاری مشخص میکنند که بلندی هندیجان فاز رشد دیگری را در خلال ترشیاری تجربه کرده است. پیشروی رسوبات همزمان با تکتونیک (آغاجری بالایی) در پهلوهای شمال غربی و جنوب شرقی بلندای هندیجان با تجدید فعالیت بلندای هندیجان در ترشیاری آغازی مطابقت دارد و نشانگر فاز اصلی چین خوردگی پس از کرتاسه بالایی می-باشد.
Image logs of 13 wells in the Rag Sefid Anticline show two systems of fractures developed under two deformation phase in the Dezful Embayment. This deformation phases are folding resulted from Zagros NE contraction and reactivation of the basement fault rotated the fold axial trace within the Hendijan-Izeh fault zone. Folding phase comprises four sets of fractures, which include axial and cross axial sets that trend parallel and perpendicular to the fold axial trace, respectively and two oblique sets that trend at moderate angles to the axial trace in the eastern part of the fold. Reactivation of the Hendijan-Izeh Fault has caused the restraining bend and dextral shear zone in the western part of the Rag Sefid Anticline. This dextral shear has produced three fracture sets which include two sets of Riedel shear fractures and an extensional set. The mean shortening directions measured from the fold and fault related fracture systems in the eastern and western parts of Rag Sefid Anticline are N022±2° and N064±1°, respectively. The measured NNE and ENE shortening orientations in the well sites is consistent with maximum horizontal stress orientations derived from earthquake focal mechanism solutions.